سلام
آپ جالبيه. من تنها ياد اين بيت از مولوي افتادم:
خنك آن قمار بازي كه ببياخت هر چه بودش
بنماند هيچش الا هوس قمار ديگر
گاهي با خدا ميگم چي ميشد يك جو از اين عشق يا دلسپردگي هاي مولوي وارانه رو به ما هم ميدادي.
بي خيال
آپم
شاد باشي
يا حق