سلام
باز جاده هاي سرد...سربازان گمنام مـــــــــــرا تنها نذارين... من از سرما ميترسم من من
مـــــــــــــــــــــــــــن بچه ي کويــــــــرسردم من برف ديدم بر کوير.
ارباب مرا به غلامي قبول کن اگر نميشود اگر من بي لياقتم پس مرا به غلامي غلامانت در بياور. يعني من اينقدر بي ارزشم؟؟ ميدانم هستم فقط و فقط نام اسلام را يدک ميکشم. .. ميدانم که تو را آنطور که بايد ميشناختم نشناختم.گفتم :"تو" چون با عقل کوچک خود انديشيدم که با گفتن "تو" به جاي "شما" خودماني تر ميشويم و صميمي تر. پس مرا با اين عقل ناقصم قبولم کن اره ميدونم من ديوونه ام همه اينو ميگن يعني تو ديوونه ها را قبول نميکني؟؟ ديوونه ها حق ندارند به تو عشق بورزند؟؟؟ يعني ديوونه هارا از دم در خونتون ترد ميکني؟؟ اقا جان اگرقبولم نداري مردنم بهتر از زنده بودن با اين بي لياقتي ست. آقا جان من روسياهم
يک شبي مجنون نمازش را شکست بي وضو در کوچه ليلا نشستعشق آن شب مست مستش کرده بودفارغ از جام الستش کرده بودسجده اي زد بر لب درگاه اوپُر ز ليلا شد دل پر آه اوگفت يا رب از چه خوارم کرده ايبر صليب عشق دارم کرده ايجام ليلا را به دستم داده ايوندر اين بازي شکستم داده اينشتر عشقش به جانم مي زنيدردم از ليلاست آنم مي زنيخسته ام زين عشق،دل خونم نکنمن که مجنونم تو مجنونم نکنمرد اين بازيچه ديگر نيستماين تو و ليلاي تو... من نيستمگفت اي ديوانه ليلايت منمدر رگ پنهان و پيدايت منمسالها با جور ليلا ساختيمن کنارت بودم و نشناختيعشق ليلا در دلت انداختمصد قمار عشق يکجا باختم کردمت آواره صحرا نشدگفتم عاقل مي شوي اما نشد سوختم در حسرت يک يا ربتغير ليلا بر نيامد از لبتروز و شب او را صدا کردي وليديدم امشب با مني گفتم بليمطمئن بودم به من سر مي زنيدر حريم خانه ام در مي زني حال اين ليلا که خوارت کرده بوددرس عشقش بي قرارت کرده بودمرد راهش باش تا شاهت کنمصد چو ليلا کشته در راهت کنم
بنام خدا
با سلام
ممنون كه سر زديد .
شعر زيبايي نوشتيد .
همانطور كه شما هم فرموديد كار دوستان زيباست .
از شما هم دعوت مي كنم به جمع دوستان بپيونديد و در موج نگارش نامه اي به شهدا مشاركت نماييد .
در صورت نگارش نامه خبرم كنيد .
التماس دعا