سلام
چه با حال نشنيده بودم اينرا.
خيلي واسم جالب بود.
ديشب هم يكي از فاميل هام يك عكس نشون داد از پروفوسور حسابي كه دو ساعت قبل از مرگشون گرفته بودن از ايشون.
زير عكس شرح داده بود كه دكتر ها از ادامه زندگي پروفسور نا اميد شده بودند و تمام دستگاهها را از او قطع كرده بودند تا ساعات آخر عمرشو راحت باشه.
با تموم اين اوصاف پروفسور حسابي داشت كتاب يكي از دانشجوهاشو مطالعه ميكرد!
حالا نميدونم رابطه داشت يا نه ولي واقعا فكر ميكنم واقعا حسابي عزيز بودن ايشون.
در مورد پست بعدي بگم كه حق با شماست بايد از كم كردن اصراف كاري ريز شروع كرد تا برسيم به اصراف هاي بزرگ. اونهايي كه اصراف هاي بزرگ مرتكب ميشن معمولا از اصراف هاي كوچك شروع ميكنند.
نه؟
شاد باشي
يا علي
مورد اول من ي نمونه هستم درش[از خود راضي]
مورد دوم هم روزش سه چهار ليوان زرگ ميخورم
مورد سوم هم پاش بيفته هستم
من پايه هستم براي احضار روح اين عاليجناب!
من توي هيچكدوم از اينايي كه گفتي زياده روي ندارم.
سلامهر چه سريعتر براي برداشتن ليست چهله مراجعه کنيد!يا علي....
به هر حال بناي اسلام بر حق و حقيقته. كه ما گاهي ميتونيم پي به اين حقيقت ببريم خيلي وقتا هم نميتونيم.
اول بگم كه چون شما تو بلاگفا خونه نداري لذا بنده كمتر متوجه آپ كردن شما ميشم و كمتر ميتونم بيام اينجا.
...
اينشتين اگه به عمق حديث پي ميبرد صد در صد مسلمون ميشد...
ولي همه شخصيتش يه طرف پيپ كشيدنش هم همون طرف
چون يه موضوع فيزيکي هست اجازه بدين نظر کارشناسي! بدم محضر مدير وبلاگ و دوستان (هرچند قصد درس پس دادن در محضر بزرگان را دارم ليکن اگر قسمت نظرات نبود جسارتي نميکرديم)
راستش خيلي وقت پيش اين مطلب جناب انيشتين – که هر چه ميکشيم از دست ايشان است – رو خونده بودم! نظرات زيادي هم دربارش تا حالا حوندم و شنيدم، هم در تاييد و هم در تکذيب اون؛ حتي خيليها پا رو از اين فراتر گذاشتن و اون رو دليلي بر جسماني بودن معراج پيامبر دونستن؛ هر چند هم به اعتقاد شيعه، معراج پيامبر هم جسماني و هم روحاني بوده ولي چنين موضعهاي به نظرم نميتواند دليل محکم و قانع کننده اي در برابر ساير ادلهي جسماني بودن معراج پيامبر محسوب بشه. هرچند هم نميتوان آن رو کاملاً رد کرد...
به نظر خودم و همانطور که خودتون هم اشاره کردين اولاً هم اين موضوع، موضوع جالبي هست و هم اينکه چون بازم به قول خودتون رنگ معنوي گرفته اهميت بيشتري پيدا کرده؛ يه چيز ديگه هم اينکه (در جواب جناب ساقي که فرمودن بالاخره بايد يه موضوع رو تاييد يا تکذيب کرد) عرض کنم که نظرات زيادي هم بر تاييد و هم بر تکذيب آن از سوي بزرگان زيادي مطرح شده است ولي صراحتاً با جمع بندي همه ي اونها نميشه چيزي گفت هرچند من هم مثل شما تا حدودي با تاييد اون مشکل دارم چون اگه انيشتين اين موضوع رو قبول کرده بوده و به اسلام علاقه مند شده چرا اسلام نياوردن! ( هرچند براي همين چرا هم جواب هاي زيادي اومده که اگه کسي دوست داشت خودش مي تونه پيگيري کنه)
ميگم اين جناب اينشتين آخرش مسلمون از دنيا رفت يا همون دين سابقشو داشت موقع رخت بر بستن از اين دنيا؟
تو مي دوني؟