سلام
چه با حال نشنيده بودم اينرا.
خيلي واسم جالب بود.
ديشب هم يكي از فاميل هام يك عكس نشون داد از پروفوسور حسابي كه دو ساعت قبل از مرگشون گرفته بودن از ايشون.
زير عكس شرح داده بود كه دكتر ها از ادامه زندگي پروفسور نا اميد شده بودند و تمام دستگاهها را از او قطع كرده بودند تا ساعات آخر عمرشو راحت باشه.
با تموم اين اوصاف پروفسور حسابي داشت كتاب يكي از دانشجوهاشو مطالعه ميكرد!
حالا نميدونم رابطه داشت يا نه ولي واقعا فكر ميكنم واقعا حسابي عزيز بودن ايشون.
در مورد پست بعدي بگم كه حق با شماست بايد از كم كردن اصراف كاري ريز شروع كرد تا برسيم به اصراف هاي بزرگ. اونهايي كه اصراف هاي بزرگ مرتكب ميشن معمولا از اصراف هاي كوچك شروع ميكنند.
نه؟
شاد باشي
يا علي