• وبلاگ : راه اسماني
  • يادداشت : خيابانگردي...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    خب چقدر شلوغ بود اينجا.

    شهر فرنگ بود

    از اين مادرا امروزه زياد شدن. هميشه ميگم اين مادر دخترش اينجوري شد اونوقت اين دختر ميخواد مادر بشه و دخترش! چه شود...

    از اين طلا فروشا(بانوان) نديده بودم. جالب بود...

    تو اون پارچه كجه مطمئنم مقصر شما بودين چون فروشنده ها حرفه اي هستن.

    خوبه قانع هم هستين

    اين جور بچه ها معمولا آينده خوبي دارن. تن پرور نيستن و ميتونن گليم خودشونو از آب بيرون بكشن

    كافي شاپ هم نوش جان

    واخ چقد نظر دادم

    التماس دعا

    پاسخ

    سلام/ اره خب ولي زياد حرص نخورين اون اخه حرص نداره اين مدليش نافرمه!!!/نه تقصير پارچه فروشه بود................ به به بِ بِ به به چقدر تعريف..در پوستمان نميگنجيم