سفارش تبلیغ
صبا ویژن

با خود میگفتم :از دوازدهم فروردین1359چه به یاد داری؟ هیـــــــچ!!آنجا که تو به آن پای می نهادی خرمشهر نبود ,خونین شهر نیز نبود....این شهر   دروازه ای در زمین داشت و دروازه ای.دیگردر آسمان.وتو در جستجوی دروازه اسمانی شهر بودی که به کربلا باز میشد و جز مردان مرد را به آن راه نمی دادند..........  زمان,بادی است که می وزد؟,هم هست و هم نیست.آنانرا که ریشه در خاک استوار دارند از طوفان هراسی نیست .جنگ می آمد تا مردان مرد را بیازماید.جنگ آمده بود تا از خرمشهر دروازه ای به کربلا باز شود.با خود میگفتم:جنگ بر پا شده  تا از خرمشهر دروازه ای به کربلا باز شود......               (سید مرتضی آویــــنــی)

   میگن : درد، همزاد مرد میدان است    عافیت، پرت گاه انسان است..........حیرون موندم لبه پرتگاهی کی نگهم داشته.


نوشته شده توسط : مریم

نظر دوستان [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یاد بود!؟! ..روز وصل یاد بادان یاد باد..
دعوت..
ریخت وپاشهای من..
.....
[عناوین آرشیوشده]