سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهید,شهادت ,جبهه ,جنگ..درست درکشون نکردم, شاید سنم قد نمی داد که بفهممشون. از جنگ فقط عکساشو دیدم;خاطراتشو شنیدم .نمی دونم شاید من تو باغ نبودم و نخواستم باشم. از جنگ فقط عملیات و حمله هاشو شنیدم ..نمی گم نشنیدم که شنیدم ,شاید کمم نشنیدم اما شنیدم..!! یادمه وقتی اسم شهید می یومد می موندم,حس...وقتی همت و جهان آرا بهش اضافه می شد,نه دیگه فقط خجالت بود ..دیگه نمی تونستم نزدیکتر بشم ,حتی تو حیطه فکر.....اما یادمه یه عکس از شهید علمدار داشتم یادمم نمی یادکه کی بهم دادش ,اما خیلی باهاش انس داشتم تو اون دوران..گذشت واین عکس و این شهید بود تا اینکه مداحی ایشونو هم شنیدم ,خیلی بیشتر بهشون اردات پیدا کردم اما چرا دروغ فک کنم دوست داشنمم فانتزی بود,ته تهش حرفاش واسم قابل فهم نبود,آخه درد من نبود...تا اینکه جواد و حمید (جوادها و حمیدها...) رو دیدم تازه واسمم داشت معنی میشد....این که یکی بعد این همه سال هنوز آرزوی شهادت رو داشته باشه واسم قبل درک نبود ,اما اینو دیگه خودم می دیدم و می شنیدم ,دیگه فیلم وعکس نبود..حمید مدام این حرف(..)رو تکرار میکرد که: روزای آخر همش ازم سوال میکرد"کسی که شهید مشه پاک میشه قبلش بعد انتخابش میکنن نه؟!!" ....آره خب تا چند ماه قبل اونا همراه هم رزم و هم...بودن اون حالا ازون جلو زده بود..حمید اینو میگفت ومیگفت (..)اون خودشو آماده کرده بود دنبال تایید منم نبود....(منوبگو هنوزم این حرفا واسم فانتزی بود...). به وضع زندگی جواد که نگاه می کردی همه می گفتن ,بابا این الان باید بالا شهر باشه ,فلان ماشین زیر پاش باشه چرا در جا میزنه ..چرا فلانه ؟!!چرا بهمانه؟!!!....چراها از جانب امثال من بود,چون وقتی اززبون خودشون می پرسیدی که حمید تو چراول نمی کنی ؟ تو جنگتو رفتی,اسارتتو کشیدی ..بچسب به زندگیت ,به کارت می گفت: نمی دونی چه لذتی داره (وخداییش اینو با عشق می گفت)... .شبای

سه شنبه که واسه دعای توسل میومدیم مزار شهدا معلوم بود که اونام متوسل میشن که بیش از این فاصله نمونه بینشون و فک کنم اونا تنها کسایی بودن که دعاشون تواون شبا شنوایی داشت به سال نرسید که دوباره سه تایی پیش هم بودن....

 ومن تازه دارم می فهمم که هنوزم کسایی هستن که آرزوشون شهادت بوده باشه ,هنوزم هستن دوستایی که دوستیشون آسمونیه و تا آسمونا به هم وصلم,هنوزم هستند باقری ها که بعد رفتنشون تازه مرد بپرسن این کی بود؟هنوزم هستند کسایی از جنس نیاز هنوزم بازه در شهادت واسه اهل نیاز من تازه فهمیدم که....ولی نمی دونم ,شاید هیچ وقت قدرت درکشو پیدا نکنم تنها چیزی که می تونم بگم شفاعت شفاعت شفاعت


نوشته شده توسط : مریم

نظر دوستان [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یاد بود!؟! ..روز وصل یاد بادان یاد باد..
دعوت..
ریخت وپاشهای من..
.....
[عناوین آرشیوشده]