سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال...

چهارشنبه 87 مرداد 16 ساعت 5:24 صبح

حکیمی در مجلسی نشسته بود .شخصی از در وارد شد که با وجود تمیزی و پاکیزگی و خوشرویی چهره زیبایی و دلپسندی نداشت. کسی از اطرافیان حکیم با صدایی که تقریبا همه می توانستند آن را بشنوند گفت" من از قیافه این ادم اصلا خوشم نمیاید! نمیدانم خداوند عالم چرابه این قیافه های ناخوش اجازه دنیا دادن میدهد" با این جمله همه  نگاه ها به سمت شخص تازه وارد برگشت. او مدتی با شرمندگی به جمع خیره شد و بعد از جا بلند شد تا مجلس را ترک کند. حکیم هم بلافاصله برخاست تا همراه او مجلس را ترک کند. جمعیت ناگهان به خود آمد و از مرد حکیم دلیل ترک نابهنگام مجلس را پرسیدند.مرد حکیم با ناراحتی به سمت مرد بد زبان برگشت و گفت که دنیا برای خوش آمدن من و شما خلق نشده که بعضی مواقع به خودمان حق دهیم دیگران را از حضور در آن محروم کنیم .صاحب این دنیا کس دیگریست و من وتو فقط مدتی تماشاچی و فقط تماشاچی آن هستیم.اگر دوست نداری قیافه آدمی را ببینی می توانی بلافاصله از جا برخیزی وبه جای دیگری بروی! یعنی همان کاری که من الان دارم آن را انجام می دهم!" مرد حکیم این را گفت و به همراه مرد بد قیافه مجلس را ترک کرد

حضرت  محمد (ص)می فرمایند : زیبایی این است که سخن خویش را با حق بیارایند
بدون پی نوشت
یا حق


نوشته شده توسط : مریم

نظر دوستان [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یاد بود!؟! ..روز وصل یاد بادان یاد باد..
دعوت..
ریخت وپاشهای من..
.....
[عناوین آرشیوشده]