زِ دل بر لبم تا دعایی برآید.....
پارسال بارندگی کم بود..این شد که زمستون اعلام کردن نماز بارون برپا میشه و....
بماند. تو این حال و هوا بودیم داشتیم بحث همین رو میکردیم با بچه ها که یه خانوم مسن ;ازین تو دل بروها که مشخص بود پایه نماز جماعت اونجاست و...حرفامون رو شنید.گفت :گلم اینا همه درست .نماز خونده میشه ;دعا کرده میشه;ولی....گفتیم ولی چی حاج خانوم.گفت : راه دور نرو گلم ;همون جایی که نماز رو میخونن رو تو درنظر بگیر . محله فقیری هستن. ببین چند خانه وار به خاطر اینکه سقف درستی بالا سر ندارن دعا دعا میکنن .بارون نیاد تا شب رو بتونن صبح کنن. گوش دادیم به حرفهاش و خنده تلخش رو با لبخند جواب دادیم.پارسال نماز خونده شد...!!!.
....امسال
دلم یه برف حسابی میخواد.... تو برف بری ; بستنی بخوری.میچسبه.!!!
نوشته شده توسط : مریم
لیست کل یادداشت های این وبلاگ