سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفر آخرت یا..؟

جمعه 87 خرداد 17 ساعت 2:57 عصر

وسایل مورد نیاز :
1ــ دو متر پارچه سفید
2ــ دعای والدین و مومنین3ــ اعمال صالح  4ـ نماز اول وقت5ــ انجام واجبات و تر ک محرمات   6-
اعتقاد به ولایت ائمه اطهار 7ـــ امر به معروف و نهی از منکر   8ـ تقوا و ایمان 
توجـــــه توجـــــه توجـــــه توجـــــه توجـــــه توجــــه
1ــ خواهشمند است جهت رفاه حال ، خمس و زکات را قبل از حرکت پرداخت نمایید
./2ــ از آوردن ثروت ، مقام ، مال ، منزل ، اولاد به همراه خود خودداری نمایید
.
3ــ قبل از حرکت به بستگان خود توضیح دهید تا از آوردن دسته گل های سنگین ،تهیه سنگ قبر گران و تجملاتی و نیز از برگزاری مراسم های پر خرج خودداری نمایند ، که فایده ای برای شما ندارد4ــ جهت حفظ بنیان خانواده از نزاع های کودکانه و غافلا نه ، قبل از حرکت اموال مشروع خود را  پس از خیرات و مبرات توسط خودتان بین فرزندان تقسیم و مشخص نمایید
.5ــ از آوردن بارهای اضافی از قبیل حق الله ،حق الناس ، غیبت ، تهمت ، دروغ ، تمامی
معصیت های صغیره و کبیره خودداری فرمایید .
از درگاه حضرت حق سفری آسوده برایتان آرزومندیم
سرپرست کاروان : حضرت عزرائیل (ع)
 
=============
به هر خانه ای نمی رفت مگر حلال و حرام زندگی آنها مطلع بود.یک شب به اصرار به خانه ای دعوت شد که نمی دانست حساب خمس و زکاتش را داده یا نه ؟وقتی برگشت دیدن حالش خوب نیست. تا دیر وقت در کوچه قدم میزد.پرسیدند چه شده گفت:"این غذایی که امشب خوردیم روجم را مشوش کرده خیلی در عذابم ..آن شب تا سحر در سجود بود و دعا می کرد.کنسروهای نیم خورده بچه ها را جمع کرد و شروع به خوردن کرد بعد که با نگاه حیرت آمیز همرزمان روبرو شد می گفت:بردارا این کنسرو حق شماست  اما  قسمتون می دهم اسراف کنید.استفاده از خودکار بیت المال منع شرعی داشت و رعایت میکرد شهید
عبدالمهدی مغفوری
=========
سلام
 ماها فراموش کردیم واقعا از قبل ثبت نام شدیم تو این کاروان و تنها باید منتظر زنگ رئیس کاروانه باشیم که کی تاریخ اعزاممون بشه..ما مسلمونیم /البته تو شناسنامه...احترام به پدر و مادر میزارم وقتی باب میلمون باشن.../چیز زیادی هم تو این دنیا نمی خوایم امروز و فکرمون رو دور نمیکنه از توشه برداری واسه سفر..فقط امروز باید مدل موهامو عوض کنم جدیدش سیخونکی  با زاویه 30^مایل به جنوب غرب..فردا گوشیم..پس فردا چرا تعدادمسجهای دریافتیم توی روز کم شده درد بزرگیه....پسون فردا کامپیوتره بهتره یه تغییری بکنه..بعد ...نمیدونم اگه راه داد بهم دنیا ماشین و خونه و   جدا بقیش بماند..فکر میکنم میبینم چقدراز کارهامون دور در جاست..چه کارها که نه هدف دنیایی  درستی حتی داشته باشه همین دیگه مصرف می کنیم می خریم می خوریم مصرف می کنیم...بدون این که حتی لذت درستی ببریم آخرت به کنار فقط و فقط مصرف گرا شدیم..می خوریم چاق می شیم  بعد برای اینکه لاغر کنیم کلی پول کلاس بدنسازی و ایروبیک  و دوباره  باز مصرف تردمیل بخر الپتیکال چمیدنم گام زن دوچرخه هر چی بیشتر بهتر. اسراف این  وسط هیچ  نقشی نداره و نیست.....نمی دونم حتما درست و به حقه که یکی آنچنان باشد و یکی...اصلا لازمه یکی که داره و به حق هم هم رسیده به ..؟!!کمری سوار شه حتما ماشین 20 میلیونی جواب نمی تونه بده تا بقیشو جور دیگه هزینه کنه..این هم اسراف نیست.باید مصرف کنیـــــــــــٌمعادت کردیم.وقتی مثلا تو یک روز شایعه میکنن (حالا راست یا شایعه بماند) که چایی و قند وشکر گرون شده ....اصلا تماشایی بود سیل هجوم وصف مردم برا خرید چایی که قبلا 2000 تومن بود به قیمت 6000 تومن..اگر نخوریم نمیشه..خیلی جالبه کار ما مردم به جای اینکه نخریم تا...هجوم می بریم  تا بدترش کنیم خودمون....اینجور که  عیان است  ما تو دنیا هم لنگه کارمون چه رسد به فکر توشه برداشتن برا.
نتیجه اخلاقی:1-می توینم احتمالا با سرپرست کاروان صحبت کنیم تاریخ اعزاممون رو حالا حالاها عقب بندازه
2-مصرف اجناسی امثال چایی  الزامیست اگر نه هم تو این دنیا افت کلاس داره هم از درجات
اخروی کم میشود3-ماا اصلا اسراف کار نیستیم   .4-اینهمه تبعیض طبقاتی اتفاقیست اصلا قضیه حلال و حرام در بین نیست.
5-بعضیها عارف هستن اما شهــــید نه..اما شهدا..عارف بودن اکثریت  6-زیاد نوشتم ...بگذارین پای نبودن هام
7-خوش باشین.


نوشته شده توسط : مریم

نظر دوستان [ نظر]


عاشقی..

جمعه 87 اردیبهشت 20 ساعت 2:5 عصر


آن که با عالم بالا سر و سودا دارد
روزگاریست که ماوای دل ما دارد

همه عمر دویدیم پی اش بیحاصل
غافل از آنکه درون دل ما جا دارد
کار هر کس نبود مرده دلی زنده کند
مگر آن کس دم جان بخش مسیحا دارد
عاشقی در طلب مال و منالی نبود
عشق مجنون تهی دست تماشا دارد.


نوشته شده توسط : مریم

نظر دوستان [ نظر]


تو رفتی من و غم بمونیم درین شهر نبودی قرارم

چهارشنبه 87 اردیبهشت 4 ساعت 1:50 صبح

 تو این چند هفته گذشته چند بار به یادش مراسم داشتن..کوچیک و بزرگش مهم نبود....یه شب سه شنبه جشن تولد گرفتن سر مزارش  ..37 سالگیش بود(3تا شمع وسط مزار گذاشتن و 7تا هم دورش چیدن..)..کادو چی بردن؟ قرآن که آخر شبم گذاشتنش توی مهدیه کنار مزار شهدا  با یه نوشته خوشگل روش......

 

یکی هم سالگرد شهادتش بود..این یعنی یک سال دیگه گذشت و ..یک سال  دیگه گذشت.نمی دونم کدومش برای اون دلچسب تر میتونه بوده باشه......

ولی فکر میکنم اگه خودش می خواست تولد بگیره..دومی رو انتخاب میکرد..... تولد برای اون همون عروج زیباش می تونست باشه" دل خوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه ی من همان بالاییست" یا به قول خودش "با مرگ سرخ تربت ما در زمین مجوی  در چشم عارفان قرب الهی مقام ماست"


نوشته شده توسط : مریم

نظر دوستان [ نظر]


الوو....سلام عید مبارک؟!!!ببخشید با شهید....کار داشتم...

سلام؟!!!! ....خودم هستم امرتون رو بفرمایید؟!!!!!!!!!!!!!.........
.....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 


نوشته شده توسط : مریم

نظر دوستان [ نظر]


تقدیر مبارک...

دوشنبه 86 اسفند 20 ساعت 10:14 عصر

خدای من یک سال گذشت هر چه کردم دیدی و هر چه بخشیدی ندیدم. خدای من یک ساال گذشت و چهار فصل..هراسان شدم پناهم دادی.بیمار شدم شفایم دادی...خدای من یک سال گذشت و چهار فصل و دوازده ماه..پی تقدیری نیکو پرسان گشتم شب قدر مرا به خود خواندی  ..دستان ملتمسم به آسمان بلند بودقلم رحمتت بر صحیفه بی تقدیرم خواست که بنگارد تفدیری نیکو...!!!!با آفتاب فردایش تفدیری دیگر را جستجو کردم و بار دیگر آرزوی خیسم خشکید!!!خدای من یک سال گذشت وچهار فصل وسیصدوشصت وپنج روز..هرروز بر سر سجاده عبادت به رسم عادت زانو  زدم ..پیشانی بر تربت آن نازنین می نهادم و بندگی هزارن معبود می کردم..خدای من یک سال گذشت و چهار فصل و ..چه می گویم؟!!!!!...خدای من سالهاگذشت..ده ..بیست...سال..هر چه کردم دیدی وهرچه بخشیدی ندیدم..خدای من چگونه است که همچنان دوستم داری و به محبت می خوانی ام؟...چگونه است که هرگز ..هرگز از تو نا امید نمی شوم؟...این چه رسم خدایی است؟!!

خدای من آوای ملکوتی یامقلب القلوب والابصار می آید...تو مرا می خوانی که بخوانمت؟!!!..این منم با حسرت سالهای رفته یا مدبر اللیل و النهار..این منم با هزاران امید به سا لهای پیش رو یا محول الحول و الاحوال... خدای من بندگی ام رابپذیر..التماس مرا بشنو..حول حالنا حول حالنا...خدای من آرزویم چه شد الی احسن الحال..

بوی عطر تحویل می آید...چه تقدیر مبارکی...؟...................


نوشته شده توسط : مریم

نظر دوستان [ نظر]


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یاد بود!؟! ..روز وصل یاد بادان یاد باد..
دعوت..
ریخت وپاشهای من..
.....
[عناوین آرشیوشده]